9.02E2

الان انقد بی حوصلم 

پیر شم چی میشم؟

.

.

.

.

.

.

-› هیچی همین

9.01E2

سریعم‌ چشاش قرمز میشه :))

8.99E2

من میتونم برم ازش راست و مستقیم بخام که قضیه رو بهشون بگه 

اما اینکه باهاش رابطمو بهتر کنم که چیزاییو بهشون بگم ک نمیخواد کسی بدونه

هرگز

.

.

.

.

.

.

.

-› هرگز

-› من به روش خودم پیش میرم

8.98E2

چقد حرف زدنم میاد  :)

8.97E2

ولی وقتی یه آدم عوضی عاشق میشه

قشنگ میشه

.

.

.

.

.

.

-› جالب است :)

8.96E2

اگه یه روز معتاد شدم

حتما باروت میکشم D=

8.95E2

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست

که از حادثه عشق تر است...

.

.

.

.

.

.

-› میترسیدم پیش اونا باشتراکمش..

8.94E2

اینکه در مورد مصادیق تاثیر سیاست تو سینمای بقیه کشورا هم نظر دادنم میاد

ی حسی شبیه به جم کن بچه رو تو وجودم فعال میکنه

.

.

.

.

.

.

-› سوالی ک بعدش میپرسم اینه که آیا حس.. در وجود فعال شدنیه؟

-› آخه خیلی تابلوعن 

-› میگم مثلا فک کن مردم همون کشور نفهمن همچین چیزایی داره ب خوردشون داده میشه

-› شاید پیش زمینه ندارن 

-› حس بوجود اومدنیه.. الان میگی برم ویرایش کنم؟

-› ابدا.. من فقط کلمات انگلیسی ک مینویسم و معادل فارسی دارن یا غلط املاییا یا یسری مسائل وجدانی یا خطرات شخصی رو ویرایش میکنم

-› یا چیزای دیگه که یادم نمیاد

8.93E2

درسته که بالاخره وقتی مجبور باشیم میسازیم

تفاوت اینجاست که برای رسیدن به اون بالاخره چقدر بقیه و خودمونو اذیت میکنیم

.

.

.

.

.

.

.

-› بعضی وقتا خیلی ناراحت میشم از فاصله‌ی بین چیزی که هستم با چیزی که میخواستم باشم 

-› اگه اذیت شدنش خیلی بیشتر باشه اما رسیدن بهش مقدوره 

-› با ثبات تر هم

-› با ارزش تر هم :)

8.92E2

اون آدم آسونی نیست

.

.

.

.

-› چ دیالوگ قشنگی :)

8.91E2

.

.

.

.

.

.

.

-› نمیدونم علتش اینه ک آدم کسیو ک دوست داره زیباترین برداشت هارو از رفتاراش داره

-› یا تله‌پاتیو ارتباط دلیو الهامو این حرفا

-› گفتم اولین باری ک فهمیدم اشک ریختم؟

-› خیلی شگفت زده شدم :)

8.9E2

او از رفاه حرف میزنه

اما من دنبال آرامشم..

8.89E2

فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست

چون رود بگذر از همه‌ی سنگ ریزه ها

.

.

.

.

.

-› فاضل نظری

8.88E2

اینکه اشتباهتو بپذیری

این معنی رو نمیده که سعی نکنی اصلاحش کنی

.

.

.

‌.

.

.

-› مخاطبای پستام خیلی قاراشمیشه

-› این یکی خودمم

8.87E2

.

.

.

.

.

.

.

.

.

-› ربط حرفاشو نمیفهمیدم

-› مرد خوبیه

8.86E2

آره وقتی داشت بهم میگف مقاومت کردم

اما خیلی به چیزایی ک گف فکر کردم

8.85E2

.

.

.

.

‌.

.

.

.

-› اگه ازون بدت میاد

-› لزومی نداره ب منم بگی

8.84E2

گفتن حالش خیلی بده

پرسیدم کجاس برم پیشش

.

.

.

.

.

.

-› خواستم مطمئن شم

-› اما فوت کرده بود

-› وقتی تشییع جنازشو نیستی رفتنشو باور نمیکنی

8.83E2

چرا خودم نباید بفهمم تو چه مرحله ایم

.

.

.

.

.

-› اینهمه بلاتکلیفی برا چیه

8.82E2

بهم گف چرا رد میکنی

گف کی گفته امادگی نداری

حالم خیلی بده

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا