6.96E2

خوشا کسی که اگر شاعر است

شاعر توست...

6.95E2

من حتی

این بوی غم

این گردی که روی غم های کهنم نشسته

این اتاقی که منو یاد اندوه هام میندازه

من چهره ی ماه رو 

ب خاطر مواقعی که غمگین بودم

و بهش نگاه میکردم

دوست دارم

.

.

.

.

.

.

.

← کاش میشد فهمید چی داره

← نه هر غمی

← غم پاک..

← خالص...

6.94E2

جورِ دقیقه نودیم

جوریه که

اگه فعلم از دقیقه نود

بیافته به نود و دو

کلا میزنم زیر همه چی

اولویت رو در آرامشم قرار میدم و بیخیالش میشم

.

.

.

.

.

.

.

← اما بازفک کردن بهش مث کندن و نمک پاشیدن روی یه زخم کهنه میمونه

← همینقدر آزاد دهنده

← من استاد اینم که در موقعیت های خیلی بحرانی خودمو آروم کنم

← ولی از پس بعدش هم آروم موندن بر نمیام

← مث یه زخم کهنه ی کنده شده که دارم نمک میپاشم روش

6.93E2

گاهی اوقات

آدما برای اینکه نمیخوان باور کنن ضعفی یا نقصی در مقابلت دارن

یا از حرص بدست نیاوردن چیززی که وابسته بهت بوده

ترجیح میدن که کثیف ترین برداشت ممکن رو از رفتارت داشته باشن :)

.

.

.

.

.

.

.

← فکر کردن ب اینکه در مورد چی فکر میکنن مشمول ظلمت نفسی میشه

6.92E2

ب نظر میرسه دارم مث بقیه میشم

دارم عادی میشم

من اما اون من مریض و روانی رو دوست داشتم 

.

.

.

.

.

.

.

.

-› دنیا چهرش گول زنندس فقط

6.91E2

انجام دادن کارایی ک فک میکنید اشتباهه رو

به تاخیر بندازید

.

.

.

.

.

.

.

.

-› تاثیر خوب داره :)

6.9E2

نشستم

چای خوردم

شعر گفتم

شاملو خواندم

اگر منظورت اینها بود

بهترم یعنی..

مهدی فرجی

6.98E2

ذره

ذره

ذره

دارم آدم میشم

دارم درست میشم

.

.

.

.

.

.

.

-› خدایا منتظر اون اتفاق هیجان انگیزه هستم :))

6.88E2

خدایا یه اتفاق هیجان انگیز برامون روی بدار :)

-› قبل ازینکه خودم دست ب کار شم خرابکاری کنم:))

6.87E2

اما این تئوری باعث نشد کسی ک براش اصلا اهمیت نداره نشنوه

باعث شد فقط کسایی بشنون که براشون خیلی اهمیت داشت

.‌‌‌‌

.

.

.

.

.

.

.

.

-› چقدر وقتی خودمو میشناسم شرمندم میشم :)

6.86E2

+ نَمیرم

- تا حالا کسی از چشم درد نمرده

.

.

.

.

.

.

-› مکالمه عاشقانه منو دوستم :)

-› رفیق باید جوری باشه که وقتی میخوری زمین هرهر بهت بخنده :))

6.84E2

آره دخترا بیشتر تو فضای مجازی میپلکن

اما چرا؟

.

.

.

.

.

.

+ چرا واقعا؟

6.84E2

من دوست ندارم ازدواج کنم

اما میترسم عاشق شم

.

.

.

.

.

.

.

.

+ شایدم دوست دارم

+ اما دوست ندارم که دوست داشته باشم

+ چون میترسم عاشق شم

+ یا نتونم از الانم لذت ببرم :)

6.83E2

از دست دیگران به کناری گریختم

از دست خویش تن به کجا میتوان گریخت..

6.82E2

ازش پرسیدم

فقط برای اینکه بدونم به چی فکر میکنه

بدون اینکه بخوام

چیزی رو براش

ثابت کنم

6.18E2

سرکوب کردن همیشه جواب نمیده

بعضی وقتا باید بزاری بریزه آب دهنشو

.

.

.

.

.

.

.

.

-› خدایا رام کن این نفسو

6.8E2

عقلم بیشتر با دلم راه میاد

ولی وجدانم کمر بسته به محکوم کردنم

.

.

.

.

.

.

+ خیلی اذیت میکنه

+ منو به بند میکشه

+ دهنمو میبنده

+ دستامو میگیره

..

+ اذیت میکنه :(

6.79E2

خاکیان بالا تر از افلاکیان می‌ایستند

عشق از انسان چه موجود عجیبی ساختست..

فاضل نظری

6.78E2

من ب روابطم با کسایی ک بیشتر باهاشون دعوا میکنم بیشتر اعتماد دارم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

-› نه در موارد کاری 

6.77E2

لبخند و اشک

شادی غم

رنج و آرزو

از ما به دل نگیر

همین است زندگی

فاضل نظری

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا