کافه 294

گمونم خوشبختی چیزی جز یه وجدان آسوده نباشه

.

.

.

.

.

← فقط ی موقعیت مناسب میخواد ک کشف شه

← :))

کافه 293

من: رتیل میتونه بپره؟

آقاهه: .. اینا آزاری ندارن

من :آزاری ندارن فقط اگه نیشت بزنن تا ی ساعت بعد دخلت اومدس

آقاهه: از ما ادما هیچ حیوونی خطرناک تر نیست از آدما باید ترسید

.

.

.

.

.

← جمله ی خفنی گف

← ی سرباز جوون و ساده

← از آدما باید ترسید

کافه 292

گمونم برای اولین بار بابام برای جایی تنهایی رفتن نه آورد :)

.

.

.

.

.

← بابا تا مجردم برا تحصیل جور بشه خارج از کشور میزاری برم؟

← [با یه لبخند ملیح] این دیگه نه :))

← بد نیست دو سال تجربش کنم.. مگه قصدم از ازدواج ازین چیزا باشه :)

کافه 291

نمیدونم این حجم عظیم نتایج و چجوری باید به حافظم بسپرم

.

.

.

.

.

← اصلا نمیخوام یادم بره

← اصلا

کافه 290

تنهایی مقدسه

به خدا لذت عشق ب اوجش برسه آروم آروم از تب و تاب میافته

همه ی لذتای روی این کره ی خاکی اینجورین

بری تا تهش برمیگردی عقب

تموم میشه داغش

ب ثروت برسی

ب شهرت برسی

ب عشق برسی

خبری نیست

توی تنهایی خودتون

دست خدا رو بگیریدو با یه لبخند مسیر زندگی رو طی کنید

ب نهایت لذت فکر نکنید

خراب میشه

بد میشه

ی جایی بد میشه

ی جایی..

.

.

.

.

.

← اینکه میخوایم لذت ببریم بد نی

← اینکه بخوایم ب اخرش برسیم خراب میکنه کارو

← خدایا.. بپا منو

کافه 288

مامان: میدونی چطوری برنج دم میکنن؟

من:آبکش؟

مامان: آره

من: میریزیم تو آب جوش سوراخ سوراخ ک شد آبکش میکنیم؟؟

مامان[ بعد از مدتی مکث و افسوس] : ب کسی نگیا!!

.

.

.

.

.

← :))

← همش یادم میره

کافه 287

... در عرض ی بعداظهر

با صدای بلند

بی ابا از شنیدنش توسط همه ی دیگران

بار ها و بارها

گفت دوستت دارم

یه بار پرسید تو هم منو دوست داری

قلبش شجاعت عجیبی داشت

کافه 286

نتیجه ی اخلاقی پست پایین

حقیقت تمام ممکنه از شجاعتتون بکاهه

میزان قوی بودن آدم ها وقتی مشخص میشه ک چاره ای بجز قوی بودن نداشته باشن

.

.

.

.

.

.

← احساس فیلسوف بودن هم بهم دست داد :)

کافه 285

ب عنوان دختری ک توی خونه ای ک اگه آره اگه نه سالی دو بار توش سوسک پیدا میشه از نگرانی هماره صندل پوشیده و ابدا روی زمین نمیخوابد باید بگم ک

با رتیل جنگیدم :)

نمیدونستم رتیله :))

و اینکه بین جیغ و داد چهل تا دختر بچه چاره ای جز قوی بودن نداشتم

.

.

.

.

.

← الان احساس "پسر شجاع" بودن از نوع دخترونش بهم دست داده :))))

← امضا: silence

کافه 284

واسه وصف آخر الزمانم

ی کتاب باس بنویسن

مردان ونوسی.. زنان مریخی

.

.

.

.

← چ چندشناک :/

کافه 283

میگه سکوت بهترین تحقیره

کارت لنگ تحقیر کردن آدماس؟؟؟

حیفِ سکوت :|

.

.

.

.

.

← silence

کافه 282

آدما

با درداشون میسازن

اگه قراره از دردای دنیا سهم داشته باشید

اونایی رو انتخاب کنید ک باهاشون انس گرفتید

بقیش

اولاش زجر داره .. پرخاش داره.. گریه داره

هرچند بازم آدم عادت میکنه

پرخاش نمیکنه گریه نمیکنه

یاد میگیره ک دردشو ب دوش بکشه و خودشو آروم نگه داره

یاد میگیره ک عصبانیتشو برای خودش نگه داره

گریشو برای خودش نگه داره

منحصرش کنه ب اتاقش ب تختش ب ساعت دو شب

وقتی ک دیگه کسی نیست

درداتونو نگه دارید

با دردای غریبه ساختن

کار سختیه ها

.

.

.

.

.

.

← پیش میاد آدم جنس درداش عوض شه

← اولاش نمیدونه چیه .. نمیفهمه

← یکم بگذر.. اینا هم دستش میاد :)

کافه 281

میدونستی ک اگه بد اخلاق نباشی نمیتونی دورش کنی از خودت؟

میدنستی ک نباید خودت باشی

میدونستی؟؟؟؟

.

.

.

.

.

.

← :(((((

← درد یعنی بزنی دست به انکار خودت

← چاره ی دیگه ای هم هست؟

کافه 280

یا من انس گرفتم

یا واقعا بدون غم مزه نمیده :|

کافه 279

هیچوقت به کسی اجازه ندید بیشتر از تنهاییاتون همدمتون بشه

.

.

.

.

.

← اجازه ندید روحتون وابسته بشه

کافه 278

آخرین درخواستم

از کسی ک احساس میکنم میتونم آسونتر درخواستامو بهش بگم

این بود ک اجازه بده من قهر کنم

و زیاد قهر کنم

و اذیت نشه

و بزاره ک من راحت باشم

.

.

.

.

.

.

← کی میفهمه چرا

← عادت ندارم قهر کنم

← مخصوصا سر مسائل مسخره

 ← اما الان ب مسخره ترین مساله چنگ زدم

← کی میفهمه؟

کافه 277

میگن... از تو حرکت.. از خدا برکت

در مقوله ی ازدواج هم؟!

.

.

.

.

.

←کلی تلاشیدم تا خویشتن داری یاد گرفتم من :(((((

← واسم... بهتره اگه جوابش نه باشه :(((

کافه 276

"من طلب العلی سحر اللیالی"

غیر قابل توصیفه وجدی که وقتی این حدیثو شنیدم در وجود من بوجود آمد :))))

.

.

.

.

.

.

← بعد مثلا بعد یهو وسط پست نوشتن حالم گرفته میشه

← که حدودا میگه اگه سعادت میخواید شبا رو بیدار باشید

← خلاصه که من خیییلی شااادم ازین بابت

کافه 275

اصلا مشتاق نیستم که کنترلم رو بدم دست قلبی که کنترلش دستم نیست

امان از این عضو ماهیچه ایه چند سانتی متر مکعبی

امان

.

.

.

.

.

.

← :(

← پاش ک به غیر خودم باز شه

← باس دوباره تغییر کنم

← دوباره فکر کنم و مدتها دوباره تلاش کنم که ب ثباتی که میخوام برسم

کافه 274

آدم اگه تغییر نکنه

راکد میشه

.

.

.

.

← توجیه میکنم :)

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا