7.97E2

جوری ک مثلا اگه سه شب سهراب بخونم

شب بعد اهل کاشانمی از نوع اهل «ایالت خودمونم» خواهم سرود

مثلا الان حدودا یه ساعت و خورده ای مشغول خوندن آرشیو یه وبلاگم

الان قشنگ میتونم با تم طرف بنویسم

.

.

.

.

.

.

-› این حال تجربه ی حالای جدید حال میده

-› حال میده آخرشو الکی چسبوندم ک ست شه

7.96E2

اینکه من چیزیو میخوام

و بعد از مدتها دسته و پنجه نرم کردن با حقایق 

به چیزی خیلی کمتر ازون قراره قانع بشم

ناراحتم میکنه

.

.

.

.

.

.

-› من رویاهام رو دوست دارم

-› و هنوز نمیدونم نظر خدا راجع بهشون چیه دقیقا

7.95E2

آخه انقدر حقیر

انقدر کوچیک؟؟؟

7.94E2

سکوتم تحفه رنجی پنهانی و طولانیست...

.

.

.

.

.

.

-› ی جایی نوشته بود

7.93E2

من وقتی هیجان زده میشم

روی صورتم یه لبخند گنده که تا انتهای نایم دیده میشه با چشمای گرد شده تشکیل میشه

اینا فکر میکنن من خوشحالم  :/

.

.

.

.

.

.

-› ناراحت شاید نیستم

-› اما الزاما خوشحالم نیستم

7.92E2

من خشمم رو فروخوردم

و الان سرم درد میکنه!

.

.

.

.

.

-› میشه تو این هیری بیری بیخیال امتحان کردن غرورت بشی؟

-› کدوم هیری بیری؟

7.91E2

داد میزد و به بابام فحش میداد

و مامانم با آرامش فقط نگاش میکرد

.

.

.

.

.

-› منم حرص میخوردم

-› مامان آخه یه چیزی بگو!!!!!

7.9E2

مرگ تو

اونموقعیه که در برابر نقض حقیقت خفه میشی

پس یا از حقیقت مطمئن نیستی

یا مُردی!

.

.

.

.

.

-› :)

-› مخاطبش شما نیستید!

7.89E2

یعنی درسته که تایم خابمونو خالی شدن باتری گوشیمون تعیین کنه؟

الان من اسباب دست اینم یا این اسباب دست من؟

:|

7.88E2

یکی دیگم میگف

ک

ما خیلی خوب نیستیم

اونا خیلی بدن

7.87E2

من خیلی بچم

و این بچگی تو خونمه

چند ساله به زاجرات دارم سعی میکنم بزرگ باشم

و فقط تونستم ظاهرو حفظ کنم :)

7.86E2

اگه میخواید شدت قابل اطمینان بودن دست‌آویزتونو تست کنید

نگهش دارید

و بزنید به دل خطر

.

.

.

.

.

.

-› اگه رهاشه مساله عوض میشه

-› میزان اعتماد خودتونم میتونید بسنجید!

-› مصداق دارم

-› تکراریه انگار ک :]]

7.85E2

ساده ترین کاری که آدم میتونه در برابر سختی ها انجام بده

اینهکه برای خودش یسری قانون های ثابت رنج و سختی تعریف کنه :)

هیچ قانون ثابت زجردهنه‌ای وجود نداره :)

7.84E2

اونقدر شکست نفسی نکنید که شکست نفسیا بشه بخشی از وجودتونو شما رو با خودش بکشه پایین

باریکلا :)

.

.

.

.

.

.

-› میگه حرفاتو نمیزنی؟

-› گفتم دور و بر شما نه!

7.83E2

- واقعا برای این سرتو میندازی پایین ک عاشق نشی؟!

+ نفهمیده بودی؟

.

.

.

.

.

-› میگه بهت نمیاد

-› راس میگه

7.82E2

ز غوغای جهان فارغ

ب سودای تو مشغولم..

وحشی بافقی

7.81E2

بهم میگه ازدواج نکنی پسر مردمو بدبخت کنی

:)))))

.

.

.

.

.

-› حالا تا همین دیروز نبود خواهش تمنا میکردن که!

7.8E2

+ امیدوارم خوب باشید

- این آرزو های کلیشه ای

.

.

.

.

.

-› راس میگف.

7.79E2

- من بعد کمتر برات توضیح خواهم داد

+ چرا؟

- چون اینا انگار زخمایی از روحمه که برای تو بازشون میکنم

امشب خیلی گریه کردم

.

.

.

.

.

.

-› احساس میکنم آسیب پذیر از قبل شدم

-› من گرد روی راز هامو برداشتم

-› ترسیدم..

7.78E2

من نمیتونم کسیو که منو یاد روزای دردآلودم میندازه تحمل کنم..

.

.

.

.

-› ن ک نتونم

-› سخته برام..

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا