خودت حواست نیست که فک میکنی خیلی کسی هستی :)
.
.
.
.
.
-‹ خودم حواسم نیست
حالم ک خوبه
هورمونای مربوط ب عشق و عاشقیم فعال ترن
.
.
.
.
.
.
-› منظور از حال خوب حالیست که افتضاح نباشد
-› الان باید خوب باشم از حال خوبم یا بد
-› میگه زندگی یکم پیچیده تر از شعارای پشت کامیوناس
-› من خودمو توی یک قدمیه رویاهام میبینم
-› فقط باید خودم یاریم کنه
-› منم از واژه رویا خوشم نمیاد جایگزین بهتری پیدا نکردم
-› حالا غصه ی کدوم غممو بخورم یا از کدوم خوشحالیم شاد باشم؟
اخرین پناهگاهم
فراموش کردن بود
وقتی یادم میاد ازشون ب هر دلیلی
میفهمم ک چقدر خاطرات تلخ خاک گرفته چقدر احساسات زنده به گور شده چقد ثانیه هایی دارم ک یه لحظه به یاد آوردنشون اعماق وجودمو ب آتیش میکشونه
ک چقدر حرفه ای شدم..
.
.
.
.
.
.
-› و باید از دروغی که خودمو توش گم کردم خوشحال باشم یا ناراحت
ما تغییر میکنیم و بزرگ میشیم
و هیچ الزامی نداره ک همه شاهد این تغییرات باشن
.
.
.
.
.
.
← الان دارم ب ی موضو خاص فک میکنم
← و اینکه این alt+27 رو دوست دارم :)
از جمله بزرگترین مشکلاتم اینه ک وسط دعوا خندم میگیره
بعد طرف فک میکنه شوخی دارم باهاش
.
.
.
.
.
.
.
.
-› ناراحتیام جدی گرفته نمیشه ://
مثل کسی که میخواد برا چند دقیقه فراموش کردن دردای دنیا
پناه ببره به توهمات مواد
.
.
.
.
.
.
-› میخوام پناه ببرم به آدما
-› ی ذره با دوز پایین تر
-› شایدم یکم بیشتر از ی ذره
-› اما یه چی تو همین مایه ها
اونی ک فقط غریزشو دنبال میکنه
یکی تویی
یکی حیوون
.
.
.
.
.
.
-› اینجا نیس مخاطبش
-› اخ چ پلید میشم بضی وقتا
با تکه تکه های دلم دوست دارمت...
.
.
.
.
.
-› گفته بودم؟؟
-› :))
-› بعد تر نوشت: گفته بودم آدما سطحی ترین و دم دست ترین برداشتی ک میتونن و از رفتار افراد دارن
-› پس درمورد مخاطبش فکر نکنید :)
میگه وقتی ازم میپرسن مرز موسیقی حلال و حروم چیه
انگار ازم میپرسن بعد ازینکه بستنیو خوردیم چوبشو چند بار بلیسیم!!
.
.
.
.
.
.
.
-› سلسله مباحث راه های رسیدن به نشاط زندگی آقای پناهیان