کافه ۴۷۰

حداقل برای من عشق به نوع بشر جزو اعصاب خورد کننده ترین و زایل العقل کننده ترین اتفاقاتی هست که میتونن بیافته

نمیگم این مفهوم (برای حداقل خودم) اختصاص به یه نفر بالخصوص داره

اما نمیزارم برای هر کسی هم اتفاق ببافته :)

یک سری ویژگی های خاص هست ک این حس رو پوشش میده

و این رو به جز با تجربه و دامنه ی ارتباطات وسیع کشف نکردم..

.

.

.

.

.

.

.

+ #منطق_الفتاوا

+ شاید اسم این "عشق" نیست

+ ولی قطعا "عشق به نوع بشر برای حداقل خودم" هست

+ و برای این نام همشون صدق میکنن :)

کافه ۴۶۹

حرف هایمان

خورده میشود..

.

.

.

.

.

.

+ دیشب احساس کردم دارم عاشق میشم

+ دو ساعت تمام اشک ریختم :|||

+ راس میگم :||

+ #بیمار_گونه

کافه ۴۶۸

 فکرشو نمیکردم بتونم فتوشاپو تریدیمکسو با هم باز کنم و لپتابم رد نده

خیلی بچه خوبیه :)

.

.

.

.

.

.

+ ماشاءالله 

+ :)

کافه ۴۶۷

منو مقهور خودش میکنه

وقتی اوج خودپرستیشو توی شدت تواضعش توصیف میکنهه

.

.

.

.

.

.

+ وقتی خودستایی نهان پشت همه ی خوبیاشو تشریح میکنه

+ احساس میکنم باهاش ی نسبتی دارم

+ طرف شخصیت حقیقی یا حقوقی نداره ..

+ نماد یه ایدس.. ی نظریه..

کافه ۴۶۶

ما ک آدمش نیستیم

ولی مولانا میگه

در بلا هم میچشم لذات او

مات اویم مات اویم مات او

.

.

.

.

.

.

.

+ از دور میپسندیم

کافه ۴۶۵

کلش چقدره

دو ساعت

همش دو ساعت؟؟

کمه؟!

اره خیلی !!!

.

.

.

.

.

.

.

.

+ پنج ساعت نشستم هفت دقیقشو تازه اونم نصفه نیمه پیش بردم :)

+ :)

کافه ۴۶۴

کفر ما در سایه ی ایمان بماند بهتر است...

.

.

.

.

.

.

.

+ خودمون ک میدونیم چقدر بدیم

+ اینا فرشته ساختن

+ خودم ک میدونم..

کافه 463

همیشه میگفتم جوری عطر بزنید ک اونی بوشو استشمام کنه که سرشو خم کرده طرفتون

ن از شعاع هفت متری مث انتن وای فای 

.

.

.

.

.

.

.

.

+و جوری حرف بزنید ک اونی بشنوه ک برای شنیدن صداتون صداشو اورده پایین

+و جوری لبخند بزنید ک برای فهمیدنش روی صورتتون زوم شن

+و جوری راه برید ک برای حس کردنش به قدم هاتون دقت کنن

کافه 462

اوایلی ک از اسمایل استفاده میکردم

فک نمیکردم انقد زیاد باشن ادمایی ک از اسمایل استفاده می‌کنن

هر روز آدمای جدید تازی کشف میکنم :|

.

.

.

.

.

.

+ به هر حال متانتی رو پوشش میده که اون اموجی های خنده ای که تا انتهای نایشون پیداس

+ پوشش نمیده

+ خوبه که مردم متانت پسندن

کافه 460

اگه یه روز بخوام بهتون کتاب معرفی کنم بخونید

یکی سقوط آلبرکاموس

اونیکی هم بعدتر میگم :)

.

.

.

.

.

.

← اما فرصت کنم حتما تیکه هایی رو ازش اینجا خواهم نوشت

← هرچند میدونم حق مطلب ادا نمیشه :)

کافه 459

دانم ک چرا خون مرا زود نریزی

خواهی ک ب جان کندن بسیار بمیرم..

باشد که به جان کندن بسیار بمیرم

هلالی جغتایی

کافه 458

اگه تا خود الان داشتم انکار میکردم

الان یاد گرفتم که بپذیریم

بدی هایی رو ک دوست ندارم

و میتونم تقریبا بهشون حالی کنم ک به اونا مربوط نی ک براشون سرزنشم نکن

چرا ک خودم ب اندازه کافی جنگیدم..

.

.

.

.

.

.

.

← خیلی بده ادم چیزایی رو داشته باشه ک ازش خوشش نمیاد

← خیلی بده

← هرچند انقدر کنترل میشن ک بعضا عکس اون صفات رو نسبت میدن ب من

← اما هست دیگه :)

4.57E2

غم دل ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت... 

صائب تبریزی

کافه ۴۵۶

لجباز شدم

بدخلق شدم

کم صبر شدم

گستاخ شدم

.

.

.

.

.

.

+ لعنت ب بدیایی ک از تو شادیا خلق میشن

+ من اون فلش هامو میخوام :(

کافه ۴۵۵

.

.

.

.

.

.

.

.

+ من همینقدر دیوونه و مزخرفم

+ چرا ک مرگ بر هر چ ب جز اسم تو در زندگیم :)

کافه ۴۵۴

من ک میگم اینا چون نگهداری و تقویت موی فرو بلد نیستن

موهاشونو صاف میکنن

کافه ۴۵۳

فقط به خاطر یه نفر

اونی که از همه آشنا تره

پست میزارم و پاک میکنم

میزارم و پاک میکنم

پاک میکنم 

پاک میکنم...

.

.

.

.

.

+ مرگ بر هر چه به جز اسم تو در زندگی ام

+ شرم نمیزاره پا پیش بزارم (ب علاقه و اینا مربوط نی )

+ افرین شرم

+ همینجوری به کارت ادامه بده..

+ من ی دیوونه ی ترسو ام :)

+ اما خب زندگی من ب من مربوطه :)

کافه ۴۵۱

میدونستم نباید بخوابم

حتی دوست هم نداشتم

اما بهش پناه بردم...

و حداقل تا مدتی بعد ازینکه بیدار شدم

آروم بودم...

.

.

.

.

.

.

.

+ قشنگ میفهمم دارم مث مردم عادی میشم

+ میترسم :)

+ مثل همیشه 

کافه ۴۵۰

بزرگترین استراتژیم تو زندگی این بوده

زندگی من به دیگران و رفتار دیگران به من ربطی نداره

اما اطرافم افرادی کارشکنی میکنن

و این دیوونه میکنه منو

.

.

.

.

.

.

.

+ ممکنه درست بگن

+ اما ی چیزیمه ک روانی میشم از دخالت

+ از هر نوعی و با هر توجیهیش

کافه ۴۴۹

نمیگم چرا محبت نکردی

چرا دلت تنگ نشد

چرا تحویل نگرفتی

چرا برات مهم نبود

اول از همه اون منم ک لایق سرزنشم

که از دستم در رفت و بهت همچین قدرتی دادم

سپس فاصله میگیرم

و از نو

می‌آموزم :)

.

.

.

.

.

.

.

+ سکوت٬ وحشٙتی از گستره ی وسیع و تاریک درون خشم آلود ماهاس

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا