در اندوهت
عذا دارم..
دیشب خواب دیدم چند تا مرد بهم حمله کردن
منم این لیوان کریستالا رو گرفته بودم دستم با تهش میزدم تو سرشون :||
همشونم سلاخی کردم
ته لیوان
قد ته لیوان هم نبودن :|
.
.
.
.
.
.
-› آشنا بودن مردا
جبران نمیشود..
حتی به گریه های عمیق..
.
.
.
.
.
.
.
-› وقتایی که یادم میاد
-› وای
-› وای از وقتایی که یادم میاد..
اون حتی وقتی عصبانیتش از من به حد تنفر میرسه
بازم مهربونه
بازم مهربونه.. :)
.
.
.
.
.
.
-› وقتی پستا رو میخونم میفهمم چقدر آدم دور و برمو گرفتن
-› من این روابطو دوست دارم :)
الان فهمیدم که هیچوقت نگفتم «ایناییو که دیدی فلان جورن؟ من خیلی ازشون بدم میاد»
مگر اینکه خودم هم جزوشون باشم..
من میگم ۱۰۰ درصد مشکلات آدم ناشی از دیدگاه خودشه
ما بقیش اسمشون مشکل نیست..
.
.
.
.
.
.
-› من و چیز هایی که نمیتونم توضیحشون بدم..
بعضیا هستن
نیاز دان به اینکه کسی رو آروم کنن
بعضی وقتا نا آروم برید پیششون و با صحبتاشون آروم بشید
حالشونو با خوب بودنتون خوب کنید :)
یجوری که اصلا خودم رو توی مساله ای که تماما به من مربوطه و خوبی و بدیش اول گریبان خودمو میگیره صاحب نظر نمیدونم
:)
.
.
.
.
.
.
.
-› شاید از پنجاه نفر یه نفر اینو بفهمه
-› ک ازین باب راضیم :)
براتون آرزو میکنم لذت هایی رو
بدون سر سوزنی درد وجدان یا غم
.
.
.
.
.
.
-› لذت هایی که دینمون انگشت گذاشته روش ازینان!
خدایا شر آدمایی ک حرف زدن باهاشون حالمونو خوب میکنه رو از دل ما کم کن
بگو آمین!
.
.
.
.
.
.
-› ن همشونا!!!
-› اوناشون!!!
عاشقانه سروده ام:
لیوان را برداشتم
که بشورم..
به تو فکر میکردم..
سر از توالت درآوردم..
:|||
.
.
.
.
.
.
.
-› به جز ضمیر توش
-› بقیش #جدی
تازه من خیلی بهتر شدم
قبلا با یه من عسلم نمیشد خوردم!
.
.
.
.
.
.
-› بله
-› از اتاق فرمان اشاره میکنن (چقدر این اصطلاح یوبس شده) هنوزم نمیشه!
- اینایی ک دیدی حتی موقع چت کردنم خجالت میکشن؟
+ آره
- خیلی بدم میاد ازشون
+ آره منم
- من ازونام
.
.
.
.
.
-› ن واقعا ینی چی اخه :/
یکیش مثلا:
من مشکلی ندارم که اون فکر کنه من دارم از جواب دادن طفره میرم
مخصوصا وقتی که واقعا دارم اینکارو میکنن :]