گفتم اونموقع ها قبل ازینکه برم عروسی خیلی ذوق زده بودم
و بعدش ک برمیگشتم میگفتم خب حالا چی شد؟
.
.
.
.
.
.
.
-› باید ترحم کنم ب حال خودم اگه بخوام سوخت نشاط زندگیمو ازین چیزا تامین کنم
گفتم اونموقع ها قبل ازینکه برم عروسی خیلی ذوق زده بودم
و بعدش ک برمیگشتم میگفتم خب حالا چی شد؟
.
.
.
.
.
.
.
-› باید ترحم کنم ب حال خودم اگه بخوام سوخت نشاط زندگیمو ازین چیزا تامین کنم
میگه من معتقدم ب خدا
اون اعتقادت اگه حالتو خوب نکنه پ ب چ دردی میخوره!
.
.
.
.
.
.
.
-› ب نقل از آقای پناهیان
ی جایی نوشته بود
چرا هیچکس آنقدر خوب نبود
که بی او صبحمان بخیر نشود
.
.
.
.
.
-› بعضی وقتا میفهمم چی میگه
باس ببینی وقتی تیلیته رفتارش چجوریه باهات
آخر شب ک همه مهربونن
.
.
.
.
.
.
.
-› اینا پیرامون من نی
-› سوء تفاهم نشه :/
اون وقتایی که جعبه دستمال کاغذیو زیر تختم قایم میکردم که صبح که مامانم میاد اتاقم اونو کنار تختم نبینه و زیر بالشم دنبال دستمال خیس نگرده..
.
.
.
.
.
.
-› آخه چقدر مهربون بودم من ^_^
چهل درصد لپتاب
چهل درصد گوشیی
این تموم نشده اون خالی میشه
اون تموم نشده این خالی میشه
.
.
.
.
.
.
.
-› ب این فک میکنم ک اگه سه تا بودن.. این... اون... و بعدیشو چجوری میخواستم بگم :/
-› من میخوام هوای باتریشونو داشته باشم خودشون همکاری نمیکنن
همین جمله ی «از قدر نشناسی ها دلسرد نشوید» ش
دلگرممون کرد
.
.
.
.
.
.
.
-› دوباره میایستم :)
هنوزم نمیفهمم چرا وقتی در حین خاطرهه میگفتم مرغعشقم فوت شد
میخندیدن
.
.
.
.
.
.
-› اگه شما هم قبل ازینکه عمیق بشید نمیفهمید
-› بیاید همزاد پنداری کنیم D=
من هنوز ترتیب ماه هارو با شعر بلدم
اینا هی ساعت جلو عقب میکنن
.
.
.
.
.
-› ربط نداشت؟
-› داشت D=
نباشید ازون آدما که بود و نبود یسریای دیگه شخصیتشونو کن فیکون میکنه
.
.
.
.
.
-› من ک علی رغم تلاشا و ادعاهام هستم
-› ولی شما نباشید