آره زهرا، خدا جای خودشو توی زندگیت خالی میزاره
- ۱۴۰۳/۰۶/۲۱ ۰۰:۲۵
مهر این شرکت توی دلم افتاده
امروز با یکی از وزارتها مصاحبه داشتم. دارم فکر میکنم چه پیشنهادی ارزشش بیشتر از اینجاست؟
قلبا دلم میخواد این دین و آیینی که بهش ایمان دارم رو به تمام جهان معرفی کنم
و برای کسایی که از وجود همچین چیزایی خبر ندارن غمگینم و حسرت میخورم..
اما چه کنم که زبان قاصر است و فهم کوتاه و مجال اندک
.
.
.
.
› گقتن اینا هنر میخواد، که من ندارم
› و فقط میتونم توصیف کنم
دیالوگ یه فیلمی بود میگفت:
اگه از قلبت محافظت کنی از درد و رنج زیادی جلوگیری کردی
ولی آخرش میفهمی که اصلا زندگی نکردی
.
.
.
.
-› خیلی تاثیر گذاره ولی اینطور نیست
یه مدیر پروداکتی که یه پروداکت اصولی طراحی نمیکنه، باعث میشه برنامه نویس وسط کد نویسی گریش بگیره!
.
.
.
.
› توی ایران (خارج از کشور رو اطلاع ندارم) تقریبا ۸۰ درصد محصولات نرم افزاری اصول پروداکتی و کد نویسی تمیز رو حتی در سطح قابل قبول هم ندارن.
› اما قابل جبرانه اگه مدیرت بدونه و بخواد بهتر بشه و غیر قابل تحمله اگه مدیرت اصلا نفهمه که شرایط چطوریه
این تاریخ و ساعتی که گذاشتم، حالا تاریخش خیلی مهم نیست ولی ساعتش خیلی دیتا داره
مثلا عجیبه که الان ساعت ۳:۳۰ نیمه شبه و من اینجا هستم. در حالیکه فردا هم شنبه است. نه؟
عمیقا و قلبا دلم میخواد این شرکتی که توش کار میکنم رو به سمت لبهی تکنولوژی هُل بدم. چه ابزاری دارم؟ اندک دانشی و دامانِ خدا
تا حالا احساس کردید تمام وجود و هستیتون رو مدیون کسی هستید؟
حسِ تملکِ اطمینان بخش و دلچسبیه
مثل حس تملک به معشوق. دل خواه
.
.
.
.
› شاید هم یه سندرم معمولی باشه
› درین صورت از سندرم معمولی ممنونم
اومده بودم تو رو پیدا کنم
تا چشم کار میکنه هوس و فریبه اینجا
رنگارنگ و پر طمطراق
من با عشق زیبا ترم. نمیدونم بقیه زنان و مردان چطور. اما من با عشق میدرخشم. میسوزم. شعله میکشم. خاموش میشم و دوباره زنده میشم..
و فکر میکنم این آخرین چیزی باشه که از زندگی میخوام
.
.
.
.
› امروز رهبرم چقدر زیباتر بود
وقتی قلبم میشکنه و تو توضیح میدی
خیلی خوبه. قانع میشم. مغزم قبول میکنه. ذهنم آروم میشه
ولی اینا همه توی سر اتفاق میافتن
قلبمو چیکار کنیم؟
ولی نمیدونم خدا چجوری قراره منو سربلند کنه. با وجود نقطه ضعف های شکننده و بزرگ و فراگیری که دارم..
.
.
.
.
.
› وقتی ۱۵ سالم بود، هرگز فکر نمیکردم این ضعف ها تا دهه ها همراهم باشن
› شما با ضعف هاتون چیکار میکنید؟
به ص. آیدی بلم رو دادم
به ح. لینکدینم رو
.
.
.
› دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم
خدا داره منو توی بازار گناه فروشی های فریبنده و ارزون قیمت میچرخونه
یکی از یکی جذاب تر، دم دست تر و قبیح تر
.
.
.
.
› وضعیتم؟ در آستانه فروپاشی
شما تا حالا روحانیای رو دیدین که توی خونه با خانومش تانگو برقصه؟
.
.
.
.
› من دیدم
یه کسی توی زندگیم هست که واقعا ازش بدم میاد. از نگاه من خودخواهه. آدما رو مسخره میکنه. بی ادبه دروغ میگه غیبت میکنه قضاوت میکنه بخیله فضوله. بقیه رو تیغ میزنه و به کارش افتخار میکنه. نظراتش رو تحمیل میکنه. متوقعه. زودرنجه و به شدت پر حرفه
شاید برای بقیه اینطور نباشه. شاید خدا دوسش داشته باشه.
.
.
.
› ولی من باید تحملش کنم و باید با بودنش زندگی کنم
› چجوری؟ خودمم نمیدونم
دامنم رو بالا میگیرم
موهام رو میزنم پشت گوشم
دستتو بزار روی چشمام
آروم آروم منو ببر پیش خودت