امروز در طی اندیشیدن برا فلان متن نشریه ی فلان نهاد مردمی
تونستم بالاخره یه داستان کوتاه بنویسم
اینچنین که:
نفر اول ب نفر دوم : راضی باش پشت سرت غیبت کردم
نفر دوم: چی گفتی
نفر اول: چیز بدی نگفتم
نفر دوم: مگه من گفتم چیز بدی گفتی؟
نفر اول: مگه من گفتم تو گفتی چیز بدی گفتم؟
نفر دوم: مگه من گفتم تو گفتی من گفتم چیز بدی گفتی؟؟
نفر اول: مگه من گفتم تو گفتی من گفتم تو گفتی چیز بدی گفتم؟؟
نفر دوم: مگه من گفتم تو گفتی من گفتم تو گفتی من گفتم چیز بدی گفتی؟؟؟
نفر اول: مگه من گفتم تو گفتی من گفتم تو گفتی من گفتم تو گفتی چیز بدی گفتم؟؟؟
...
...
...
..
.
.
.
.
← و این داستان ادامه دارد :|
← کلی فک کردم الگوی ممنطقی براش یافتم :)
← داستان خوبیه فقط پایانش بازه
← قبلا چن نفر بهم گفتم خیلی بینمکی لاذم ب تذکر نی