کافه 195

ب من بیشتر ازین وبلاگ نیومده

.

.

.

.

.

.

← حال اینستاگرمیاو ندارم

← باس خودم نباشم

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۱ ۰۰:۳۲
کافه 194

دیگه حوصله ی فکر کردن رو ندارم

:(

.

.

.

.

.

← اون سرگرم کنه..... منتهی میشه ب عذاب وحدان

← :(

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۰ ۱۸:۴۷
کافه 193

یعنی مساله ای میتونه برای من ناراحت کننده تر از عدم موفقیت در حل ی مساله باشه

یعنی میتونه؟؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

← دااااااااغوووونم

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۰ ۱۸:۱۰
کافه 192

مرد: چرا خانوما تو هر کاری کمتر از مردا موفقن؟

خانوم: چون خانوما خودشون زن ندارن ک توی کارها کمکشون کنه

.

.

.

.

.

.

← راس میگه

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۰ ۱۸:۰۴
کافه 191

من ب شدت در پی اون آدم خسته ی مغرور بی احساسم

من همینم

:(

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۰ ۱۶:۱۷
کافه 190

ایشون کلا اربعین کربلان

مگر اینکه خلافش ثابت شه

.

.

.

.

.

← اینو امرو یکی گف

← "ایشون"قبل ازینکه مورد شناخته شدن قرار بگیرن مورد دوست داشته شدن قرار گرفتن :)

← تصمیمی بر مورد شناخته شدن قرار گرفتن نیست :|

  • ۱۳۹۴/۰۹/۲۰ ۰۰:۲۹
کافه 189

آدم ها با دیگران وارد ارتباط میشوند

چون نیاز دارن که دیگران با اونا وارد ارتباط بشن :|

.

.

.

.

.

← ب جان خودم

← لپتابو ک نمیشه خفه کرد، من هنوز تو فاز خویشتن داریم

← انشاءالله نصرتهای خدا میرسه... :)

← بماند

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۹ ۲۳:۳۷
کافه 188

میدونم چجوری میتونم وارد عمل شم

.

.

.

.

.

.

← هنوز ندیدم کسیو ک منو درسرمون بشناسه

← خوبه :)

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۹ ۲۳:۲۷
کافه 187

بهترین آدما اطراف من کسایی هستن که نمیخوام مراعاتشونو کنم

اینو بگم شاید ناراحت شه

اینو نگم شاید ناراحت شه

اینجوری اظهار کنم شاید توقع داشته باشه

اینجوری اظهار کنم شاید توقع نداشته باشه

بهترین آدمای اطراف من کم توقع ترین ها هستن.....

.

.

.

.

.

.

.

← من اگه بخوام خود خودم باشم

← ی موجود ظاهرا بی احساس خسته ی مغرور ازآب در میام

← کاش میشد خود خودم باشم

← خسته بی احساس....مغرور

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۹ ۲۳:۲۴
کافه 186

هیچ چیط نمیتونه به اندازه ی به نتیجه نرسیدن واس حل کردن ی مساله ی ریاضی یا ریاضی مانندی

منو ناراحت کنه

.

.

.

.

.

← هیچکس نمیتونه حدس بزنه که من چقدر ناراحتم....

← :((((((((((((((((((((((((((((((((

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۹ ۰۰:۱۴
کافه 185

حدود 8 ساعت رو یک برنامه وقت گذاشتم

هنو درست نشده

.

.

.

.

.

.

.

← میگفت دو ساعت

← :|

← تازه منم میگفتم او..... دو ساعت؟؟؟؟؟

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۸ ۲۳:۵۲
کافه 184

توی کتاب شهید مطهری نوشته بود یکی از علل تمایل به ریاضت و لذت گریزی

انتقام

در پاسخ ب شکست های بزرگ روحیه.....

.

.

.

.

.

.

.

← ممکنه همچینی چیزی باشه؟

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۸ ۰۰:۵۹
کافه 183

بعد از اون تجربه ی نچندان خوشایند .....بلکه بدآیند :/

علی رغم علاقه و میل و لذتی ک فیلم دیدن داره

مخصوصا سبکای مورد علاقم

من دیگه فیلم ندیدم

.

.

.

.

.

.

← نمیزارم اون اتفاق تکرار شه

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۸ ۰۰:۵۷
کافه 182

یادم نمیاد سو استفاده ای شده باشه

این ترس زیاد و فوق العاده عجیب و محکم

برای چیه؟

این استقامت توی ابراز محبت

برای چیه؟؟

برای چیه؟؟؟؟؟

.

.

.

.

.

.

← این استقامتی ک اینقدر تمایز ایجاد کرده برای چیه؟؟؟

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۸ ۰۰:۵۴
کافه 181

من میدونم چیکار باس کنم ک شرایط خوب شه

ی شاخش میرسه ب دروغ

نمیخوام خوب شه

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ ۱۷:۱۶
کافه 180

انیمیشن شاهزاده ی روم عالی بود

خیلی عالی

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ ۱۶:۱۵
کافه 179

یعنی دوست دارم برم یه جای کوه مانندی فقط داد بزنم

جیغ بکشم

مشت بزنم به برفا

هوار بکشم

.

.

.

.

.

← دوست دارم عصبانیتمو تخلیه کنم

← یه جایی ک هیچکس صدامو نشنوه

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ ۲۲:۵۰
کافه 178

و من

تنها

صدای ضربان نبض واژه ها هستم

تا تنها زنده مانند

برای بردن نام تو

برای ویرانی من....

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ ۰۳:۵۴
کافه 177

من ب بیان مشکوکم

.

.

.

.

.

.

← غم خوب، خیلی خوبه

← :)

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ ۰۳:۴۶
کافه 176

نتیجه ی این که تا چهار صبح بیدار میمونم

اینه که سر کلاس استاد سوال میپرسه و من دو تا جواب ضایه میدم و استاد به اندازه ۱۸۰ درجه عقب جلو میشه از خنده و من بهم برمیخوره مثلا ک چرا ب جوابای من میخندید!!!!

.

‌.

.

.

.

+ جوابا خیلی هم ضایع نبود

+ اما انگار انتظار نداش

+چرا نداش؟

- الکی

  • ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ ۰۰:۵۵
ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا