2.642E3

اگه حلش وابسته به حرف زدن با آدما در موردش باشه، من ترجیح میدم اون همیشه یک مشکل بمونه

2.641E3

ماوس، این چیزیه که من دوستش ندارم

2.64E3

در حقیقت اون میگه «نمیخوام قضاوت کنم» و در ادامه جملش قضاوت میکنه

.

.

.

-› ولی میکنم

-› ازین مصادیق به اندازه موهای سرمون دیدیم

2.639E3

در کم ضرر ترین حالت، گناه‌ ما رو ضعیف میکنه. این قانون دنیاست.

.

.

.-› البته فک کنم قابل جبرانه

-› در هر حال

2.638E3

محدودیت تماس جسمی با جنس مخالف هست؟ باید یه چیزی هم برای جنس موافق تعریف میشد

2.637E3

چرا اسنپ خودشو اینشکلی کرده :|

2.636E3

میخواستم ازش بنویسم

بسنده میکنم به همین

«مازوخیسمی که دوستش دارم»

2.635E3

ذوق زدگی کاملا عیان در پایین آوردن سطح بُعدِ عاطفیه رابطه، بُعد سکوت و لبخندِ قضیه، ب نظرم سهی داره که حداقل من فعلا راضیم. ازونور بوم هم نیافتاده :)

2.634E3
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
2.633E3

هیچوقت نگفت مواظب خودت باش

و در عوض زیاد به یاد دارم که میگفت خدا نگهدارت باشه

2.632E3

+ چی باعث شد تا این حد اسلامو قبول کنی

- خودِش

2.631E3

مسخرس

شک

دستش را میگیرم، همراه جمعیت به سمت مقصد حرکت میکنیم، دیر شده است. دست راستش را گرفته‌ام و با انگشتانم انگشتان سردش را به مرکز دستم هدایت میکنم. شستش بیرون دستم را نگه داشته است. سعی بیهوده ای در گرم کردن انگشتانش به کار میبرم. دیر شده است و باید در موعد مقرر به قرارگاه برسیم. گامهای بلندی برمیدارم. جمعیت به سرعت به پیش میرود. دستش را محکم در مشتم نگه داشته ام. شتاب میگیرم و از میان جمعیت لایی میکشم. شاید تا حواسم از دستش که آرام آرام گرم میشود پرت شود، شاید تا حواسمان را به مسیر بدهیم و متوجه نشویم که چقدر همه ی من گنجانده شده است در پنج انگشتی که همه‌ی دارایی ام از او را دربرگرفته..

2.628E3

نور صفحه موبایل باعث میشه اطراف رو تایکی محض ببینم

زندگی مث موبایله

2.627E3

مشکلِ هوایِ نفس این نیست که میلِ ماست. اون از باگ های حماقتِ درونمون برای دروغ پردازی های سریالیش استفاده میکنه پس محکومه به سرکشی

.

.

.

-› سرکشی از پیروی از هوای نفس، یعنی سرکشی از یوغِ دروغ، با ضمانتِ "حتی چیزایی که خودمون تشخیص نمیدیم".

موقت

بیاید از هر دری صحبت کنیم

2.625E3

از این؛ و اسلوب اداره جامعه، در امتداد اصول اداره مملکتِ وجودِ خودمان است.

.

.

.

-› چه بسا در مقیاس کوچک تر (!)

-› میفرمان

2.624E3

من میدونم که نمیتونم به تو نزدیک بمونم، آیا این این رو توجیه میکنه که هرگز به سمتت حرکت نکنم؟

2.623E3

+ تو از اول دوستم نداشتی

- من از اول دوست داشتن رو بلد نبودم

2.622E3

 از خودم میترسم، از چیزایی که از خودم میدونم و هیچکس نمیدونه..

.

.

.

-› باید بپرم ازین دره مرگ

-› از بخشی از من

ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا