5.265E3

کامنتاتون:

غبطه نخور. من هم غبطه میخورم. غبطه خوردن نداره. 

.

.

.

› درسته. غبطه :))

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۷ ۲۱:۱۹
5.264E3

به همه شماهایی که طولانی مینویسید قبطه میخورم. نوش جونتون. لذتشو ببرید.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۷ ۱۶:۵۸
5.263E3

دلم میخواد با آدم هایی نشست و برخاست کنم که برای معیار هایی مثل زیبایی، ثروت، محبوبیت و هوش پشیزی ارزش قائل نیستن. دلمون غبار برداشته.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۷ ۰۹:۱۷
5.261E3

داشتم نوت های حوالی آشنا شدنم با تو رو میخوندم احسان. تماما تکیه‌ام به خدا بود و چه خوب تکیه گاهی .. 

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۴ ۱۶:۳۳
5.259E3

زن، مثل برگ شقایقه! خب حالا هر چی گارد و گان بپوشه و خودشو سفت بگیره در نهایت همینه. میتونی تصور کنی که چقدر نسبت به جهان اطرافش واکنش داره؟ امروز بدنم تمام مشکلات دو سه هفته پیش رو به شکل درد گذاشت توی کاسم. بی نهایت اذیت شدم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۲ ۲۳:۴۲
5.258E3

چه خبر از آخرین دلایی که شکوندی؟

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۲ ۱۳:۴۷
5.257E3

هر اندازه که به مسئولان دولتی و سه لتی غر می‌زنیم باید اینم در نظر داشته باشیم که ما اگه جاشون بودیم معلوم نبود بهتر از اونا باشیم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۰ ۲۱:۰۶
5.256E3

فکر میکنی روش ک. برای پیشرفت شغلی چیه؟

پاچه خواری مدیران بالادستی و تحقیر سایرین

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۰ ۱۰:۴۴
5.255E3

چمستری رو خردیم و انگار این دنیا و آخرته..

.

.

.

.

› مردونه است؟ مثل کسی که ۱۰ ثانیه پیش ماری جواناشو رو گذاشته روی لول کاغذ و زیرش آتیش گرفته گوشه سمت راست لبش رو بالا میده و میگه کامآن. مردونه خر کیه

  • ۱۴۰۴/۰۶/۰۹ ۲۳:۴۲
5.254E3

یه قسمتی از پروژه حاوی محتوای+۱۸ هست. بعد من از همکارم که جای مادر تیم هستن درخواست کردم اینو به دست مسئول مربوطه برسونه. فکر میکنید چیکار کرد؟ با نام و نشانی فوروارد کرد :|

  • ۱۴۰۴/۰۶/۰۶ ۰۱:۳۳
5.253E3

 این روزا دارم Golang کار میکنم. یه پروژه API Base مینی بلاگ زدم. اینکه ترم یک یونی C++ داشتیم و ترم دو Java توی اینکه با Go ارتباط خوبی بگیرم بی تأثیر نبوده. اینکه high level بودن  Laravel رو دیدم و حالا برای معماری زبان نزدیک به ماشین Go ایده دارم خیلی خوبه. اینکه به لطف GPT و پرامپت هاش یاد گرفتن اصلا سخت نیست عالیه. اینکه میتونم به جای اینکه درگیر سیتکس باشم درگیر معماری و سطوح بالای طراحی بشم فوق العاده است و همه اینا برام دلچسبه.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۰۵ ۲۳:۲۴
5.252E3

بیاید تایید کنید که عشق یه حقیقت شیرین، دلچسب، مسکر و عرفانیه

و اون چیزی که فریب و دروغه، معشوقه.

.

.

.

› دوست دارم از خیلی هاتون تایید بگیرم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۰۳ ۰۰:۰۳
5.251E3

مادر میگه: بدیش اینه آدم دلش برای ننه و بابا(پدر و مادرش) تنگ میشه.

.

.

.

› جانم به قربانت منم همش به همین فکر میکنم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۰۲ ۲۳:۵۲
5.25E3

اگه برای «بعد از اینکه به خواسته ات رسیدی» برنامه نداشته باشی ممکنه هر کاری انجام بدی زهرا. اونقدر هر کاری که رویای فردیت رو نابود کنی. الان اصلا نمیفهمم  دارم برای چی تلاش میکنم. از هر طرف نگاه میکنم یه «برای حرف مردم» از توش در میاد. 

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ ۲۳:۰۲
5.249E3

راستش اینهمه فشاری که از راهپیمایی اربعین دارن میخورن، مایه خرسندی ماست. راستی راستی این راهپیمایی داره کارشو میکنه :)

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۷ ۲۰:۵۰
5.248E3

این روز هام پر از فریبه. فریب‌ها رو توی مسیر هر روزه‌ام دستفروشا بساط کردن، خیلی ارزون. این سری انقدر سرگرم شده بودم که زمان از دستم در رفته بود. خدایا پناه میبرم به خودت. من ماهی هستم که آب ببینه شنا میکنه، هیچ ادعایی ندارم. پناه میبرم زیر پر و بال خودت.

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۶ ۲۳:۱۹
5.247E3

باز با گریه به آغوش تو برمیگردم

چون غریبی که خودش را برساند به وطن

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۶ ۲۳:۱۵
5.246E3

تموم سایه ها رو نور میبینم

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۵ ۱۷:۴۸
5.245E3

تو یکی از زیباترین و بهترین آدم های دنیا بودی. سلام منو به عزیز و عمه برسون. دلتنگتونم.

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۴ ۱۷:۱۱
5.243E3

ای کاش تحقق وعده های خدا زودتر بود. من امشب رو چطوری باید صبح کنم؟

  • ۱۴۰۴/۰۵/۲۲ ۲۳:۰۹
ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا