5.291E3

خدایا به من قدرتی بده که بتونم این آدم رو نادیده بگیرم.

.

.

.

.

› چقدر تو بدی مرد. چقدر تو بدی

  • ۱۴۰۴/۰۷/۰۲ ۲۰:۰۲
5.289E3

بیاید یکم با این دختر (خودمو میگم) پز بدیم. کیو توی بیان دیدید که 12 سال با این فرکانس بنویسه؟ واقعا https://blog.ir/ ترافیکشو مدیون منه :)

.

.

.

.

.

» عه دیدید؟ خب هیچی

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۹ ۲۳:۲۹
5.288E3

این میتونه خیلی مضخرف[مزخرف] باشه اما من در موردش آزادانه عمل کردم تا امتحانش کنم

.

.

.

.

.

› آخرین سالی که املا داشتیم املامو ۱۳ شدم

› و تازه امسال تونستم یه بار در مورد گذار یا گزار یه حدس درست بزنم به نظرم یادش گرفتم :)

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۹ ۰۲:۱۸
5.287E3

یه تکنیکی پیدا کردم که بتونم از over thinking روی یسری چیزای واقعا! بی اهمیت راحت شم. شیر کردن اونا با بقیه! احتمالا اینکارو میکنم. به اطلاعاتون میرسونم که همتون بخونیدش

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۸ ۲۱:۴۱
5.286E3

خیلی عوضی و جذابن

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۸ ۲۱:۴۰
5.285E3

شما چطوری از پس زرق و برق دنیا بر میاید؟ چجوری لذت گناها رو دور میزنید؟ من داره دهنم سر دو سه تا چیز پیش پا افتاده سرویس میشه :)

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۷ ۰۰:۳۴
5.284E3

پناهیان میگفت هر چی روی زمین بیشتر ارتفاع میگیری باید بیشتر در مورد کوچیک بودنت با خدا گفت و گو کنی

تا تعادلت بهم نخوره

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۶ ۱۷:۴۸
5.282E3

اون موقعی که توی بیوی اینجا نوشتم «فقط کمی وقت میبرد» شاید ۶، ۷ سال پیش بود. آره عزیزم مثل برق وباد گذشت.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۵ ۰۸:۴۷
5.281E3

تو زیبایی و زیبایی درینجا کم گناهی نیست عزیزم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۵ ۰۸:۴۳
5.279E3

ذهن راحت طلبم در مواجه با چالش ها به همه چیز فکر می‌کنه، الا اون چالشه.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۳ ۲۲:۵۵
5.277E3

وقتی میگم دعا کنید، کدوماتون دعا میکنید؟

اینجوری ام که به حالت استیصال درومدم. بعد میام اینجا‌ میگم دعا کنید بعد فرداش اوضاع آروم شده.

.

.

.

.

› اگه دوست داشتید بگید کدوماتون هستید که دعا میکنید.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۳ ۱۱:۱۶
5.275E3

امروز روز برنامه نویسه. تبریکاتون رو پذیرا هستم و شماره کارت رو توی کامنتا میدم

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۳ ۱۰:۰۹
5.274E3

دایی

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۱ ۰۲:۴۸
5.273E3

اصلا نمیفهمم دارم چیکار کنم.  دایی رضا عارف بود. بهم گفته بود وبلاگت رو بهم بده. بهت دادم دایی؟ میشه یکی از اون کپسول های جادویی برام تجویز کنی؟ حس بدی دارم. دقیقا الان که شتاب زیادی گرفتم، الان که ارتفاع گرفتم. اصلا نمیفهمم دارم چیکار میکنم.

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۱ ۰۲:۴۳
5.272E2

گرفتار شدیم..

.

.

.

› چون دعاهاتون خریدار داره.. دعا کنید 

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۱ ۰۲:۱۹
5.271E3

اگه پول رو برای لذت جویی میخوای، انتخابت کلا اشتباهه. پول نه تنها لذتی بهت اضافه نمیکنه. بلکه همون لذت های کوچیکت هم ازت میگیره. بهشون بی‌حس میشی. پول رو میتونی برای اعتماد به نفس، احترام، محبت و خریدن وقت بخوای عزیزم.

.

.

.

› من فقط آخری رو قبول دارم

  • ۱۴۰۴/۰۶/۲۱ ۰۱:۱۲
5.269E3

میدونم هر کاری کردم برای خودمه. تو برای همینا به ماها پاداش میدی. دلمو صابون زدم و چشم انتظارت هستم.

.

.

.

.

› وقتی سعی میکنم یه کار اشتباهیو نکنم و اشکم در میاد :))

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ ۲۳:۱۳
5.268E3

یه خزنده داره اینجا رو میجوه!

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ ۲۲:۴۶
5.267E3

دلم میخواد یه منتور from scratch برای برنامه نویسی و AI باشم و اینکارو با یه شراکت آموزشی با کسی ک میخواد یاد بگیره شروع کنم.

ولی اونقدر انگیزه براش ندارم

.

.

.

› اره عزیزم کلی ایده پول ساز و باحال‌ که «اونقدر انگیزه براش ندارم» دارم

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ ۱۸:۴۱
5.266E3

امروز ح. بهم چیز خیلی مهمی رو با زبان خیلی درستی یاد داد. گفت وقتی کارفرما چیزی میخواد که تو در نظر گرفتی اما الان وقتش نیست، لازم نیست اینو بهش بگی. براش کامنت بزار و نشونش بده تا ذهنش آزاد بشه. و بعدش کاری که میدونی درسته رو انجام بده. خب اعتراف میکنم تا حالا در مورد این کار پیش پا افتاده ایده ای نداشتم و عملکردم افتضاح بوده :)

  • ۱۴۰۴/۰۶/۱۸ ۱۷:۰۰
ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا