توی نمای گوشی
این بالا خونده میشه: «نظرات شما درباره من»
چقد خودشیفته!
- ۱۴۰۳/۰۵/۱۶ ۰۳:۱۹
دامنم رو بالا میگیرم
موهام رو میزنم پشت گوشم
دستتو بزار روی چشمام
آروم آروم منو ببر پیش خودت
مردا به رابطه جنسی فکر میکنن؟
زنا به رابطه عاطفی.
.
.
.
.
› آقایون
› حواستون به پالس عاطفی مثبت باشه
امشب زندگیتو خراب میکنم
جبران همه دفعاتی که آروم بودم و لب گزیدم
از فردا دوباره بهت اعتماد میکنم
قبلا فکر میکردم ادم اگه ازدواج کنه اسیر میشه
همینطوره
در بهترین حالت اسیر یه آدم خوب میشی.. یه آدم خوب که چیزایی هم داره که نمیپسندی
بلاگ اگه به پُر پست ترین وبلاگ خودش مدال افتخاری چیزی بده، احتمالا اون مال منه
.
.
.
.
›این پنج هزار و پنجمین پسته
یکی از جذاب ترین قسمت های کاریم جلسه های planning هست. اما خب اینجا، من توی جلسه های پلنینگ حضور ندارم :(
.
.
.
.
> planning جلسه هایی که توی اون مدیر محصول و برنامه نویس ها دور هم جمع میشن و در مورد فیچر های جدید صحبت میکنن و هر فیچر رو به وظایف کوچیک تر تبدیل میکنند و برای بازه های مشخصی برای خودشون تعدادی وظیفه برمیدارن
چند وقت پیش برای خبر شرکت x بی نهایت هیجان زده و منتظر بودم.
الان برای خبر شرکت 2x در همون وضعیتم با شدت 2x
ارتباط های وبلاگی با ارتباطات بقیه جا ها خیلی فرق دارن
بعضیا هستن که چندین ساله دنبالشون میکنم، میخونمشون، ازشون خوشم میاد، بهشون فکر میکنم، دلم میخواد خوشحال باشن، موفق و شاداب باشن.
در حالیکه که کامنت های دو طرف روی هم به اندازه انگشت های دست نمیشه..
توی مناسبات سیاسی داخل کشور حواست به خودت باشه. وقتی از جبهه مقابلت خطایی سر میزنه، ته دلت خوشحال میشی؟ من یه روز خودم رو در این حالت دیدم. و فهمیدم که جهت ایستادنم درست نیست.. جام شاید درست باشه.. اما جهتم اشتباهه
.
.
.
.
-› تو باید فقط از خطاهایی که صهیون ها مرتکب میشن خوشحال بشی
فکر کنم pm رزومه ام رو خونده
چون وقتی برای بار ان اُم خارج از ساعات کاری و برای یه موضوع پیش پا افتاده بهم زنگ زد
به جای اینکه شوخی کنه و بخنده. عذرخواهی کرد که این تایم زنگ زده
و بعدش هم همه چیز رو به نرمال شدن پیش رفته تا الان
.
.
.
.
› حالا توی دیلی ها راحت ترم
› و بهتر میتونم کارمو انجام بدم
اثرات چرخیدن در لینکدین:
کامنت گذاشتید «با پناهیان ارتباط نمیگیرم»
ذهن من: کدام یک از نقطه نظراتش مورد پذیرش شما نیست. مایل هستم در این باره گفت و گو کنیم.
هر چیزی که من از اسلام دیدم و بهش اعتقاد دارم
خیلی نزدیک به چیزیه که پناهیان معرفی میکنه
.
.
.
.
از اولش دینی که توی دنیا دردی ازم دوا نکنه رو نمیخواستم
ابن سینا و خوارزمی و اینا
هم ریاضی دان بودن هم منجم هم روانشناس هم فیلسوف هم شیمی دان هم شونصد تا چیزدان دیگه ..
اونموقع من میخوام software و ai رو باهم بخونم، زمین و زمان بهم میگن نمیشه
منم باور میکنم..
امام رضا میگه
اگه کسی گناه نمیکنه گولشو نخور. شاید عرضه نداره..
اگه کسی عرضه داره گناه نمیکنه گولشو نخور.. شاید این گناهو دوست نداره.. یه گناه دیگه دوست داره
.
.
.
.
› تو نمیترسی از خودت؟ من که میترسم
من به حال خودم گریه میکنم
.
.
.
.
› واقعا میترسم و هیچ اطمینانی ندارم. میدونم یه نقطه های تاریک دارم که فقط کافیه با گستاخیم گره بخوره تا با اختیار خودم قدم بردارم ته جهنم..
› و هیچ چاره ای ندارم جز اینکه پناه بیارم به خدا و عزیزانِ خدا..
یه جای خیلی باحال و عالی کار قبول کردم
و خب تنها چالشی که دارم اینه که میخوام به PM م بگم عزیزم رزومه ام رو خوندی؟ توش نوشتم married