5.015E3

توی نمای گوشی 

این بالا خونده میشه: «نظرات شما درباره من»

چقد خودشیفته!

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۶ ۰۳:۱۹
5.012E3

دامنم رو بالا میگیرم

موهام رو میزنم پشت گوشم

دستتو بزار روی چشمام

آروم آروم منو ببر پیش خودت 

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۵ ۰۰:۲۴
5.011E3

مردا به رابطه جنسی فکر میکنن؟

زنا به رابطه عاطفی.

.

.

.

.

› آقایون 

› حواستون به پالس عاطفی مثبت باشه

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ ۲۳:۱۱
5.01E3

امشب زندگیتو خراب میکنم

جبران همه دفعاتی که آروم بودم و لب گزیدم

از فردا دوباره بهت اعتماد میکنم

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ ۱۸:۱۲
5.009E3

قبلا فکر میکردم ادم اگه ازدواج کنه اسیر میشه

همینطوره

در بهترین حالت اسیر یه آدم خوب میشی.. یه آدم خوب که چیزایی هم داره که نمیپسندی

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ ۱۷:۲۵
5.005E3

بلاگ اگه به پُر پست ترین وبلاگ خودش مدال افتخاری چیزی بده، احتمالا اون مال منه

.

.

.

.

›این پنج هزار و پنجمین پسته 

  • ۱۴۰۳/۰۵/۱۰ ۰۱:۰۱
5.004E3

یکی از جذاب ترین قسمت های کاریم جلسه های planning هست. اما خب اینجا، من توی جلسه های پلنینگ حضور ندارم :(
.

.

.

.

> planning جلسه هایی که توی اون مدیر محصول و برنامه نویس ها دور هم جمع میشن و در مورد فیچر های جدید صحبت میکنن و هر فیچر رو به وظایف کوچیک تر تبدیل میکنند و برای بازه های مشخصی برای خودشون تعدادی وظیفه برمیدارن

  • ۱۴۰۳/۰۵/۰۷ ۱۴:۵۱
5.003E3

اینها یه رسمی دارن به اسم «نیرو پرانی» 

  • ۱۴۰۳/۰۵/۰۳ ۲۱:۳۰
5.002E3

چند وقت پیش برای خبر شرکت x بی نهایت هیجان زده و منتظر بودم.

الان برای خبر شرکت 2x در همون وضعیتم با شدت 2x

  • ۱۴۰۳/۰۵/۰۳ ۱۴:۲۵
5.001E3

اینکه پوزیشن های فروش انقدر خانم خیز است تبعیض جنسیتی نیست؟ 

  • ۱۴۰۳/۰۵/۰۲ ۰۹:۲۱
4.999E3

ارتباط های وبلاگی با ارتباطات بقیه جا ها خیلی فرق دارن

بعضیا هستن که چندین ساله دنبالشون میکنم، میخونمشون، ازشون خوشم میاد، بهشون فکر میکنم، دلم میخواد خوشحال باشن، موفق و شاداب باشن.

در حالیکه که کامنت های دو طرف روی هم به اندازه انگشت های دست نمیشه..

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۹ ۲۰:۰۵
4.998E3

توی مناسبات سیاسی داخل کشور حواست به خودت باشه. وقتی از جبهه مقابلت خطایی سر میزنه، ته دلت خوشحال میشی؟ من یه روز خودم رو در این حالت دیدم. و فهمیدم که جهت ایستادنم درست نیست.. جام شاید درست باشه.. اما جهتم اشتباهه 

.

.

.

.

-› تو باید فقط از خطاهایی که صهیون ها مرتکب میشن خوشحال بشی  

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۹ ۱۹:۵۶
4.997E3

فکر کنم pm رزومه ام رو خونده

چون وقتی برای بار ان اُم خارج از ساعات کاری و برای یه موضوع پیش پا افتاده بهم زنگ زد

به جای اینکه شوخی کنه و بخنده. عذرخواهی کرد که این تایم زنگ زده

و بعدش هم همه چیز رو به نرمال شدن پیش رفته تا الان

.

.

.

‌.

› حالا توی دیلی ها راحت ترم

› و بهتر میتونم کارمو انجام بدم

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۵ ۰۰:۰۴
4.996E3

اثرات چرخیدن در لینکدین:

کامنت گذاشتید «با پناهیان ارتباط نمیگیرم»

ذهن من: کدام یک از نقطه نظراتش مورد پذیرش شما نیست. مایل هستم در این باره گفت و گو کنیم.

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۴ ۱۵:۴۵
4.995E3

هر چیزی که من از اسلام دیدم و بهش اعتقاد دارم

خیلی نزدیک به چیزیه که پناهیان معرفی میکنه

.

.

.

.

از اولش دینی که توی دنیا دردی ازم دوا نکنه رو نمیخواستم

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۳ ۲۲:۲۹
4.993E3

ابن سینا و خوارزمی و اینا

هم ریاضی دان بودن هم منجم هم روانشناس هم فیلسوف هم شیمی دان هم شونصد تا چیزدان دیگه ..

اونموقع من میخوام software و ai رو باهم بخونم، زمین و زمان بهم میگن نمیشه

منم باور میکنم..

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۳ ۰۹:۰۰
4.992E3

شب هفتم محرم، زنونه غوغاست...

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۲ ۲۳:۳۷
4.991E3

امام رضا میگه

اگه کسی گناه نمیکنه گولشو نخور. شاید عرضه نداره..

اگه کسی عرضه داره گناه نمیکنه گولشو نخور.. شاید این گناهو دوست نداره.. یه گناه دیگه دوست داره

.

.

.

.

› تو نمیترسی از خودت؟ من که میترسم 

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۲ ۲۱:۴۲
4.99E3

من به حال خودم گریه میکنم

.

.

.

.

› واقعا میترسم و هیچ اطمینانی ندارم. میدونم یه نقطه های تاریک دارم که فقط کافیه با گستاخیم گره بخوره تا با اختیار خودم قدم بردارم ته جهنم..

› و هیچ چاره ای ندارم جز اینکه پناه بیارم به خدا و عزیزانِ خدا..

  • ۱۴۰۳/۰۴/۲۲ ۰۰:۴۱
4.987E3

یه جای خیلی باحال و عالی کار قبول کردم

و خب تنها چالشی که دارم اینه که میخوام به PM م بگم عزیزم رزومه ام رو خوندی؟ توش نوشتم married

  • ۱۴۰۳/۰۴/۱۷ ۰۹:۱۵
ما چاره ای نداریم جز اینکه پناه ببریم به آغوش خدا